مردان یا زنان ایکس؟
به نام خالق اسکورسیزی
جدیدترین فیلم از مجموعه سینمایی مردان ایکس در تاریخ پانزدهم خرداد با نام «ققنوس تاریک» اکران شد. داستان این فیلم در سال 1992 میگذرد که تقریبا 10 سال پس از واقعه آپوکالیپس است و هشت سال قبل از اولین سری مردان ایکس. بسیاری از شخصیتهای مردان ایکس، در فیلمهای مستقلی از این مجموعه حضور پیدا کردهاند و یکی از دلایل تولید چنین فیلمهایی، اجبار مقطعی سازندگان کار به حذف شخصیت لوگان با بازی هیو جکمن بود. تا زمانی که هیو جکمن در فیلم حضور داشت، مخاطبان به شخصیتهای دیگر توجه نمیکردند.
پس سازندگان مجموعه مجبور شدند داستان را بهجای پیش رفتن در زمان، به عقب برگردانند؛ کاری که اصطلاحا به اسپینآف معروف است. مجموعه ایکسمنها هم وقتی نمیتوانست در مقطعی هیو جکمن را در اختیار داشته باشد، اسپینآف کرد و ناچار شد به عقب بازگردد و شخصیتپردازی را از ریشه مردان ایکس آغاز کند. اولین مشکلی که در این بین پیش آمد این بود که هیچگونه برنامهریزی زمانی مشخصی برای سیر شخصیتها در این فیلمهای مستقل وجود نداشت، بارها به ناچار بازیگران عوض شدند و جوانی آنها هیچ پرداخت خوبی نسبت به آینده نداشت. بهخصوص در همین فیلم «ققنوس تاریک» که ماجرایش در سال 1992 میگذرد و شخصیتها همچنان در جوانی خود بهسر میبرند؛ در حالی که در سال 2000 قرار است شخصیتهای اصلی به سن بالایی برسند و پیر شوند.
در سالهای اخیر این مجموعه با برخورد به جریانهای جدید سینمایی ناچار شد که به ساخت این فیلم تن بدهد. فیلمی که پس از اکران با نقدهای بهشدت منفی مواجه شد و در همان هفته ابتدایی اکرانش شکست بزرگی خورد. ابرقهرمان زن این فیلم که شخصیت اصلی قصه است، به مد جدید هالیوود مربوط میشود که در این سالها فیلمها را یکی از دیگری بیشتر فمینیستی میکرد.
این موضوع میتواند سرگرمکننده باشد، درصورتیکه شخصیتهای خلقشده، سردرگم، توهینآمیز یا عجیب و غریب نباشد. منتقدان نیویورکتایمز در این باره نوشتهاند که این فیلم بیش از حد از جلوههای سیجیای استفاده کرده و روند کند داستان ضربه بزرگی به تمام شخصیتها زده است درحالیکه نتوانسته زندگی شخصیتش را بهدرستی نشان دهد. دلیل دیگری هم میتوان برای این شکست بیان کرد که مربوط به کارگردان آن میشود. سیمون کینبرگ، نویسنده بیشتر فیلمهای قبلی این مجموعه، برای اولینبار است که بهعنوان کارگردان کار انتخاب شده و بهطور کل، «ققنوس تاریک» اولین تجربه کارگردانی اوست و این در حالی است که کمپانیهای فیلم فاکس و دیزنی هیچگاه به کارگردانی که اولین تجربهاش را میگذراند، فیلمی برای ساخت نمیدهند. اتفاقات عجیب اینچنینی در این فیلم کم نیستند؛ اما شاید برجستهترین بخش پروژه، موسیقی آن باشد. هانس زیمر، آهنگساز «ققنوس تاریک» درحالیکه دو سال پیش اعلام کرده بود دیگر برای فیلمهای ابرقهرمانی موسیقی متن نخواهد ساخت، حاضر شد برای این فیلم موزیک بسازد و همین سبب شد منتقدان بنویسند موسیقی فیلم از خود آن بهتر است. این فیلم درحالیکه قربانی شرایط حال سینمای هالیوود شده، به اجبار محوریت داستان را به یک شخصیت زن داده و در مقابل شخصیت منفی را هم یک زن معرفی کرده است تا در جو فمینیستی هالیوود چیزی کم نگذاشته باشد. اما مخاطبی که این فیلم را میبیند، بیشتر بهدنبال شخصیتهای دیگر میگردد که از قبل برایش تعریف شدهاند و آنها را میشناسد. مجموعه مردان ایکس از همان ابتدا هم در تعاریف زمانی خود، بهشدت دست پایین عمل میکرد تا جایی که ساعتها زمان میبرد با تفکر به سیر زمانی و ترتیب این مجموعه پی برد. «مردان ایکس» منطق سفر در زمان را هیچوقت آنطور که قانعکننده باشد، رعایت نکرده است.
پس از ساخت فیلم «لوگان» در سال 2017 که تبدیل به موفقترین فیلم این مجموعه شد و واکنشی عجیب از طرف منتقدان و مخاطبان دریافت کرد. این فیلم هم که آخرین فیلم این مجموعه است با بدترین واکنشها روبهرو شد.
معرفی شخصیت جین ایلین گری سامرز یکی از شخصیتهای کمیکهای مارول است که در دسته مردان ایکس قرار داده شد و جزء افراد تاثیرگذار در این مجموعه شناخته میشود که با نیروهای کنترل ذهن و جابهجایی تمامی اجسام از راه دور، دارای قدرت زیادی در سطح امگا است و در کنار دیگر «مردان ایکس» قرار میگیرد.
این شخصیت در سهگانه ابتدایی این مجموعه حضور جدی داشت ولی به هیچوجه نتوانست همانند کمیکها ساخته شود و تبدیل به یک شخصیت مستقل همانند دیگر ابرقهرمانان نشد و در آخر این سهگانه توسط لوگان که شخصیت اصلی داستان است، از فیلم حذف میشود. پس از چند فیلم و معرفی افراد جدید، زمان آن میرسد که در فیلم آپوکالیپس، شاهد حضور «جین ایلین گری سامرز» بهعنوان یک نوجوان، قبل از رسیدن به آن سنینی باشیم که در سهگانه ابتدایی شاهدش بودیم. این درحالی است که او اینبار بیش از پیش در فیلم مجهول است و تعریف درستی پیدا نمیکند.
نقد رولینگ استون (پتر تراورس): ققنوس تاریکی تنها فیلمی عذابآور نیست، بلکه بدترین فیلم این مجموعه از قسمت اول در سال 2000 تاکنون است. درحالیکه امتیازات کم این مجموعه با فیلم آپوکالیپس جبران میشود. «ققنوس تاریکی» مانند یک ماهی درحال مرگ فقط دروغ میگوید. او بهطور بیهوده در جزیرهای گیر افتاده و در انتظار مرگی اجتنابناپذیر برای نور است. میزان فاجعه در فیلم شگفتانگیز است، زیرا مردی (کارگردان) که سعی دارد با این ققنوس داخل غار شود، سیمون کینبرگ است که در گذشته تهیهکننده بیشتر فیلمها و گاهی فیلمنامهنویس این مجموعه بوده. پس آیا او نباید شخصیتهای این داستان را بهخوبی بشناسد تا در معرفی آنها شکست نخورد؟
ایندیوایر (دیوید ارلیچ): اگر ققنوس تاریکی پایینترین سطح فیلم بلاک باستری (فیلمهای بفروش هالیوود) در قرن 21 است، به این دلیل نیست که بدترین فیلم در دسته خودش است. حتی به این دلیل هم نیست که مجبور به پرداخت حقامتیاز خود به این کمپانی شده، بلکه به این دلیل است که شاید این تنها 200 میلیون دلاری باشد (بودجه فیلم) که هیچ دلیل واضحی برای وجود داشتن ندارد. صنعت این فیلم با یک قرارداد بین هالیوود و مخاطبانش حفظ میشود که توسط کمپانیهای سازنده آن تعریف میشود.
مخاطبان مجبورند هزینهای دوبرابر برای دو طرف ماجرا پرداخت کنند و در سالنی تاریک بنشینند و نمیتوانند این خطی را ببینند که هنر را از تجارت جدا میکند.
مشکل اصلی دوازدهمین فیلم مردان ایکس هم شکستن این قرارداد، نه بیشتر و نه کمتر از گذشته است. همانند دیدن یک فیلم با چراغهای روشن سالن! ققنوس تاریکی اولین فیلم رایگان در دوره مگا فرانچرز نیست، اما این یکی با بقیه فرق میکند. این توفانی بینظیر است. این داستان هیچ کمکی به پیشبرد داستان سریالی این مجوعه نمیکند، درحالیکه بهنظر میرسد بهشدت دارد تلاش خودش را میکند. نهتنها موارد روایتی منبع را از بین میبرد، بلکه از قدرت خود برای برطرفکردن آن هم استفاده میکند. نهتنها بازیگرانی خوب را در این فیلم هدر میدهد، بلکه بهلطف کارگردانی که اولین تجربهاش را سپری میکند، نمیتواند حتی کاری کند که بازیگران خوب بهنظر برسند.
نویسنده: کیان زندی