شاید منتقد...

سکوت

سکوت

شاید منتقد...

- کیان زندی:

+ نقد به مانند عکس است. و منتقد، عکاس

+ در عکاسی، تفاوتی نمیکند که سوژه دلنشین است یا عذاب آور، عکاس باید به درستی بتواند عکسی قابل تحمل برای مخاطب خود ثبت کند. که در نتیجه حس او را تحریک کرده و قاب لحظه را ماندگار کند.

+ نقد فیلم نیز باعث میشود آن فیلم در تاریخ ثبت شود و یا کنار زده شود. پس هر قابی(فیلم) لایق نقد نیست.

+ نقد نادرست، اگر مثبت باشد و یا منفی، به مانند عکسی بدون رعایت اصول عکاسی است که هم سوژه و هم عکاسش را قربانی میکند.

+ یک شات صحیح نقد، یک شات ماندگار زیستی است. در موازات یک سوژه عکاس که این نقش را ایفا می‌کند.

+ عکاس دید(فرم-زیست) منحصر به فرد خود را دارا است. منتقد نیز می‌بایست دید(قلم-لحن) خود را دارا باشد و قلابی نباشد.

+ عکس وظیفه دارد رازی داخل سوژه بیان کند.

+ عکس و نقد، هر دو پدیده‌ای دست دو هستند که وجودشان وابسته به امری دسته اول است.
اما با این وجود، توانائی آن را دارند که امر دست اول را به ثبت کرده و تاثیرگذاری آنها را افزایش یا کاهش دهند.
پس در واقع امر دسته اول نیازمند اینگونه ثبت شدگی در زمان است.

پیوندها

مروری بر سری داستان اسباب بازی ها

دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۱۹ ب.ظ


به نام خالق اسکورسیزی


حدود یک ماه از اکران داستان «اسباب‌بازی‌های۴» می‌گذرد و این انیمیشن خاطره‌انگیز تا به حال توانسته بالای نیم میلیارد دلار فروش داشته باشد. کودکانی که در سال ۱۹۹۴ میلادی با این انیمیشن خاطره داشتند، امروز بزرگترانی هستند که می‌توانند همراه با کودکان‌شان برای تماشای این فیلم به سینما بروند. داستان اسباب‌بازی جزء اولین انیمیشن‌هایی بود که پس از دوران کارهای دو بعدی و خصوصا آثار کمپانی دیزنی، روی پرده سینماها رفت و موفق شد مخاطبان بسیاری را جذب کند. «دامبو»، «سیندرلا»، «برنارد و بیانکا» و بسیاری از انیمیشن‌های دو بعدی خاطره‌ساز در هالیوود پس از آغاز دهه ۹۰ میلادی رفته‌رفته جایشان را به فیلم‌هایی دادند که نرم‌افزارهای طراحی کامپیوتری در خلق آنها نقش اساسی داشتند. یکی از مهم‌ترین فیلم‌های این دوره داستان اسباب‌بازی بود که استقبال گسترده از سری چهارم آن نشان می‌دهد هنوز اهمیتش را برای مخاطبانش حفظ کرده است.
 

پیکسار چگونه ساخته و پرداخته شد؟

پیکسار یکی از مجموعه‌های شرکت «لوکاس‌فیلم» بود و فعالیت‌هایی را در حوزه تولید سخت‌افزار و نرم‌افزار برای ساخت انیمیشن انجام می‌داد تا اینکه در سال 1986 استیو جابز آن را از جرج لوکاس به قیمت پنج میلیون دلار خرید. نام شرکت از زبان اسپانیایی انتخاب شد و پیکسار یعنی فیلمسازی. پس از یک دهه، پیکسار اولین انیمیشن بلند خود را با نام «داستان اسباب‌بازی‌ها» به کمک شرکت والت‌دیزنی ساخت. این انیمیشن تحولی بزرگ برای پیکسار داشت و با بودجه 30 میلیون دلاری توانست تقریبا 370 میلیون دلار فروش داشته باشد. از ویژگی‌هایی که باعث شناخته شدن این اثر شد، می‌توان به صداپیشگی تام هنکس برای شخصیت اصلی آن نام برد. «داستان اسباب‌بازی‌ها» نامزد دریافت جایزه‌های بهترین فیلمنامه توسط آکادمی اسکار شد که برای اولین انیمیشن بلند این شرکت بهترین رویداد ممکن بود.
 

چرا داستان اسباب‌بازی‌ها؟

ایده «داستان اسباب‌بازی‌ها» اولین بار توسط جان لستر که به والت دیزنی عصر جدید معروف است، مطرح شد و یکی از بارزترین ویژگی‌هایش تلفیق دو دنیا با یکدیگر بود؛ دنیای خیالی اسباب‌بازی‌ها و دنیای واقعی آدم‌ها یا به عبارتی ساده‌تر، زندگی اسباب‌بازی‌هایی که در کنار انسان‌ها زندگی می‌کنند. این انیمیشن با داستان کوتاه 110 دقیقه‌ای خود موفق به جذب مخاطبان بسیاری شد؛ انیمیشنی که بدون هیچ‌گونه حرف و ادعای زیاد، سعی می‌کرد مخاطبش را سرگرم کند و تنها قصد معرفی یک دنیای جدید را به کودکان داشت. داستان انیمیشن در مورد زندگی یک پسربچه است و حوادثی که برایش در حین اسباب‌کشی خانه رخ می‌دهد. ایده در نگاه اول ساده است و کوچک، اما در عین سادگی، توانسته حرف‌های جالبی را به مخاطبانش بزند.  دهه 90 زمانی بود برای‌گذار از دوران کلاسیک سینما؛ از این رو «داستان اسباب‌بازی‌ها» روایتی از تقابل دوران سنتی‌تر هالیوود با دوره پس از آن بود که برای مخاطبان نسل جدید نمایش داده می‌شد. این انیمیشن شخصیتی گاوچران می‌سازد که نشانه‌ای از دوران کلاسیک سینمای آمریکاست و رفتارش بیانگر شیوه‌های سنتی آن دوره به حساب می‌آید؛ اما برای عصر جدید یک آدم فضایی وارد قصه می‌شود؛ شخصیتی به اسم باز لایتیر که از آسمان آمده و قصد ایجاد یک تحول در میان دارودسته گاوچران دارد و می‌خواهد دیدگاه آنان را به‌روزرسانی کند. گاوچران ترس از دست دادن جایگاه خودش در میان دیگران را دارد. از این رو مدام در حال پس زدن این دیدگاه جدید است و حتی نمی‌گذارد دیگران هم آن را قبول کنند. درنهایت گاوچران درمی‌یابد که جریان تجدد قرار نیست که به او آسیبی بزند، بلکه فقط قصد دارد راه‌های جدیدی را برای آنان فراهم سازد. درنهایت کلاسیک و مدرن با هم متحد می‌شوند و برای پیشرفت بیشتر و زندگی بهتر خود تلاش می‌کنند.
 

سیاست سریالی شدن این انیمیشن چیست؟

صنعت سریالی شدن فیلم‌های سینمایی برای جذب مخاطب بیشتر و محکم کردن پایه‌های مالی شرکت‌های سازنده از ابتدای تاریخ سینما وجود داشته است. زمانی که داستانی موفق از آب دربیاید، سازندگان به این فکر می‌افتند که با ساخت دنباله‌های آن به فروش بیشتر و درنهایت مخاطب بیشتر دست یابند. نه‌تنها معمولا موفقیت یک فیلم باعث خواهد شد سری‌های بعدی آن هم فروش خوبی داشته باشند، بلکه حتی خیلی از اوقات مخاطب مجبور می‌شود برای دیدن قسمت سوم یک فیلم، قسمت اول و دوم آن را هم ببیند. اما در اکثر مواقع نسخه ادامه‌دار یک مجموعه، به اندازه اولین داستانش خوب نیست. «داستان اسباب‌بازی‌های2» در سال 1999 ساخته شد و با بودجه 90 میلیون دلاری توانست نیم میلیارد دلار بفروشد. اما این قسمت شامل هیچ قصه خطی مناسبی برای یک انیمیشن نبود و هیچ‌گاه نتوانست جایگاهی محبوب به اندازه قسمت اول آن پیدا کند. «داستان اسباب‌بازی‌های2» شاید فروش بیشتری نسبت به سری اولش داشته باشد، اما قسمت قبلی همچنان محبوب‌تر باقی مانده بود. از ویژگی‌های سریالی کردن این انیمیشن این است که در قسمت اول بیشتر با معرفی عروسک‌های متفاوت و ساختن زندگی آنها همراه بود، در قسمت دوم، مولفه عشق به این قصه اضافه شد و دنیای این اسباب‌بازی‌ها بزرگ‌تر از قبل شد و ماجراجویی‌های آنها هم سخت‌تر. در قسمت دوم آدم فضایی داستان وارد گذشته خود شد، بیشتر در چشم قرار گرفت و کشمکش‌های خارجی آن با دنیای خودش تکوین پیدا کرد. در این میان شاهد حضور عروسک‌های جدید هم بودیم، چراکه اگر یک اثر قرار است ادامه داشته باشد، باید بر تعداد شخصیت‌هایش اضافه کند که قصه خسته‌کننده نشود. اینجا هم یک دختر گاوچران که مکمل وودی است و همچنین یک اسب که در کنار او قرار داده شده، به کار اضافه می‌شود. با اینها گذشته شخصیت وودی هم معرفی می‌شود و می‌توان گفت نسبت بین سازنده اسباب‌بازی با خود اسباب‌بازی در این قسمت کامل شده است. کشمکش دوم در قسمت دوم این سری که مربوط به گاوچران با دنیای بیرون بود هم به تکامل رسید. پس از قسمت اول که کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها شکل گرفته بود، در قسمت دوم به کشمکش‌های بیرونی پرداخته شد و همین به صورت یکی از برنامه‌ریزی‌های پیکسار برای تداوم و تکراری نشدن مجموعه‌هایش درآمد.
 

چرا داستان اسباب بازی3 یک میلیارد دلار فروش داشت؟

سال 2010 و بعد از آنکه دیگر دیزنی توانسته بود پیکسار را جزء زیرمجموعه‌های خودش بکند، با همکاری شرکت دریم ورکس یک انیمیشن سه‌بعدی را در قالب تکنولوژی آیمکس برای مخاطبان خود عرضه کرد.
این انیمیشن فروش بالایی داشت و از عوامل فروش زیاد آن می‌توان به نوستالژی‌ قسمت‌های قبل اشاره کرد. بعد از 10سال که از آخرین قصه داستان اسباب بازی‌ها می‌گذشت، مایکل آرندت با ارائه طرحی به جان لستر توانست توجه او را برای ساخت سومین قسمت از این مجموعه جلب کند. داستان سوم از دنیای اسباب بازی‌ها، تبدیل به یکی از موفق‌ترین قسمت‌های این مجموعه شد و جوایزی چون بهترین انیمیشن و بهترین موسیقی را در اسکار از آن خود کرد؛ قسمتی که توانست با بودجه 200میلیون دلاری به فروش بالای یک میلیارد دلار دست یابد. قصه این قسمت حول محور ترس از فراموشی پیش می‌رود و غیر از فراموشی، به تفاوت ظاهر و باطن هم می‌پردازد. این دو مساله موازی یکدیگر پیش می‌رفتند. همان‌گونه که شخصیت پسرکی به نام اندی که صاحب اسباب‌بازی‌ها است، به مرور بزرگ می‌شود، در واقعیت مخاطبان آن قسمت از این مجموعه هم بزرگ شده‌اند و حالا روی صحبت اصلی این قسمت با آنهاست.
«داستان اسباب‌بازی 3» به شکل نامحسوسی، خودش را تحت تاثیر تب تازه هالیوود هم قرار می‌دهد و به سمت دیدگاه فمنیسمی پیش می‌رود.
 

قسمت جدید چگونه ارائه شد؟

قسمت جدید «داستان اسباب‌بازی‌ها» در سال 2019 اکران شد و اکنون بعد از چهار هفته اکران توانسته به فروش 700 میلیون دلاری دست یابد. در این قسمت نام‌های جدیدی در صداپیشگان می‌توان مشاهده کرد و از جمله آنها می‌شود به کیانو ریوز و جردن بیل اشاره کرد که هر دو از ستاره‌های بازیگری سینمای هالیوود به شمار می‌روند و متاسفانه نام یکی از صداپیشگان به دلیل مرگش در سال 2017 دیگر در این بین نیست. صداپیشه آقای سیب‌زمینی با اینکه دیگر حضور ندارد، ولی کارگردان و نویسنده طوری این قسمت را طراحی کرده‌اند که از صدا‌های قبلی او در قسمت‌های پیشین استفاده کرده و همچنان او در این قسمت حضور داشته باشد. این انیمیشن با واکنش مثبت منتقدان همراه بوده و تاکنون توانسته مخاطبانش را راضی نگه دارد. داستان این قسمت مربوط می‌شود به چهار سال پس از وقایع قسمت قبلی که البته این بار با یک صاحب جدید برای اسباب‌بازی‌ها پیش می‌رود. این‌بار یک شخصیت جدید به نام فورکی وارد قصه می‌شود که نمی‌داند چنگال است یا قاشق. در این میان دیگران به او کمک می‌کنند تا بتواند یک اسباب‌بازی باشد. این قسمت، بحران شناخت خود را مطرح می‌کند و نحوه مواجه شدن با آن و کمک برای آنکه خود را باور کنی و در این راه دیگران هم به تو کمک خواهند کرد. در بخشی از کار هم وودی با شخصیتی جدید برخورد می‌کند که دیدگاهی جدید را در مورد اسباب‌بازی بودن به او می‌دهد.

آینده پیکسار در مورد این انیمیشن چگونه است؟

پیکسار اعلام کرده این انیمیشن آخرین قسمت خواهد بود، ولی به احتمال خیلی کم امکان ساختن قسمت بعدی هم وجود دارد. در عوض خبر قطعی ساخت یک مینی‌سریال در مورد شخصیت جدید قسمت چهارم که فورکی است را داده که یکی از چندین اسپین‌اف‌های این انیمیشن است و قرار است به‌زودی هرکدام از شخصیت‌های این انیمیشن یک فیلم جدا برای خود داشته باشند.


نویسنده: کیان زندی


لینک مطلب در روزنامه فرهیختگان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی