بررسی سریال پیکی بلانیدرز
به نام خالق سرگرمی و هنر
یکی از مولفههایی که برای فیلمهای جنایی و مافیایی تعریف میکنند، موضوع خانواده و روابط بین آنهاست. پیکی بلایندرز، سریالی است که برای اولینبار در سال 2013 از شبکه بیبیسی2 پخش شد. داستان اصلی سریال در بیرمنگام انگلستان و در سال 1919 میگذرد. اجتماع انسانی که در این مجموعه شکل گرفتهاند، متاثر از وقایع جنگ جهانی اول هستند. سازنده سریال همچنین اعلام کرده قصد دارد زندگی خانوادهای را روایت کند که بین دو جنگ جهانی زندگی میکنند. داستان براساس همین واقعیت بنا شده است و تلاش شده تا دورهای سیاه را در سالهای بحرانی انگلستان به تصویر بکشد.
خط داستانی سریال «پیکی بلایندرز» بر پایه خانواده شلبیها بنا شده و تامی شلبی با بازی کیلیان مورفی، سرکرده این خانواده بهحساب میآید. تامی شلبی رهبری گروه موسوم به پیکی بلایندرز را برعهده دارد. علت نامگذاری این گروه بهخاطر کلاهی است که اعضای گروه بر سر خود قرار میدهند و در لبه کلاه تیغی قرار گرفته که برای حملات شان مورد استفاده قرار میگیرد. قسمت اول فصل اول در میانه تمامی اتفاقات قصه قرار گرفته است. درواقع گذشتهای از خانواده شلبی موجود نیست و هیچ گونه فلشبکی برای تکمیل فرآیند ساخت این خانواده در درام دیده نمیشود. راهی که نویسنده برای ورود به داستان دارد این است که توسط یک کارآگاه ویژه به شهر بیرمنگام برود. کارآگاهی که توسط نیروی سلطنتی فرستاده شده تا شهر بیرمنگام را از وجود کمونیستهای ارتش جمهوریخواه ایرلند و گروههای خرابکار پاکسازی کند. کارآگاه ویژه کمترین حضور را در خط داستانی دارد و تاثیری بر اصل درام نمیگذارد. در مقابل خانواده شلبی گروهی با نفوذ در تمامی امور در اختیار دارند. کارآگاه در مقابل آنها هیچ شانسی ندارد چراکه از قبل شکست خورده است. در ابتدای این سریال، سازنده لباس سیاهی به تن شهر کرده است و وضعیت دهه 20 بعد از جنگ جهانی را در تاریکی نشان میدهد. خانواده شلبیها معرفی میشوند و در این میان ناگزیر کارآگاه آنتاگونیستی است که به قصه تحمیل میشود و نقش عروسکی برای به تصویر کشیدن قدرت خانواده شلبی را عهدهدار است. فصل اول سریال توانست به میانگین دو میلیون نفر مخاطب برای هر قسمت در شبکه بیبیسی2، دست پیدا کند.
مولفههای گفتاری این سریال بیشتر از مولفههایی است که به تصویر میکشد. بخشهایی از فصل دوم این سریال، با نگاهی فمینیستی سراغ یکی دیگر از شلبیها میرود. هلن مکروری در نقش پالی که عمه برادران شلبی است، وظیفه دارد زنان رها شده در گوشه و کنار سریال را جمع کند و دسته خودشان را تشکیل دهد. از پایان فصل سوم عمه پالی یک شخصیت مستقل از تمام قصه میشود و وابستگیاش به خانواده شلبیها را رها میکند و بهدنبال رفع نیازهای زنان برگزیده شهر میرود. سازندگان این مجموعه سریال جاذبههای دنیای مافیا را در فصل چهارم سریال بیشتر به رخ میکشند؛ لوکا چنگرتا با بازی آدرین برودی، به دنیای فصل چهارم آمده است که نحوه بازیگری او، نمونه کپیشده از مارلون براندو در نقش پدرخوانده است. چنگرتا یک ایتالیایی اهل آمریکاست که برای انتقام پدرش از نیویورک به انگلستان آمده تا خانواده شلبی را درهم بشکند. فصل چهارم با خانوادهای درهم شکسته آغاز میشود. طی حوادث گذشته، اعضای خانواده شلبی از هم پاشیده شدند، اما پس از مرگ برادر کوچک خانواده شلبیها، بار دیگر همه خانواده گرد هم میآیند. این اولین مرگی است که برای خانواده شلبی رخ میدهد. شاید این اتفاق کمی دیر بود و بعد از گذشت چهار فصل این نامیرا بودن خانواده شلبیها کمی مصنوعی جلوه میداد. در ادامه این مجموعه پرمخاطب، شاهد درگیریهای گانگسترهای نیویورکی و بیرمنگام هستیم. بیرمنگام مثل گذشته پیروز میشود. تامی شلبی هم در انتخاب شورا برگزیده میشود. پس از چهار فصل این سریال به میانگین تماشاگر چهار میلیون در شبکه بیبیسی2 رسیده است و هماکنون فصل پنجم درحال پخش از شبکه بیبیسی یک است.
صحبتهای عوامل درمورد بخشهای سریال
استیون نایت (نویسنده و سازنده): قصه مبتنیبر واقعیت است. درواقع پدر و مادرم، بهخصوص پدرم داستانهای زیادی از آنها برایم گفته است. زمانی که او 10 سالش بوده این اتفاقات رخ داده است. پدرم میگفت: «شلبیها فوقالعاده شیکپوش بودند و بسیار پولدار. در منطقه ما پولدارترین و بانفوذترین خانواده آنها بودند. درحالیکه گانگستر هم بودند.» تلاش من برای ساخت پیکی بلایندرز بهگونهای بوده که همهچیز را در دیدگاه یک کودک 10 ساله بیان کنم. چراکه برای یک کودک 10 ساله، مردها بزرگتر، خوش تیپتر و باهوشتر دیده میشوند و همچنین آن اسبهایی که مشاهده میکنید نیز ابهت خاصی دارند که گاهی ترسناک هم میشوند.
اتو باتهرست (کارگردان): اولین جملهای که به تمام عوامل سریال گفتم این بود که استیون، دنیای شگفتانگیزی را به تصویر کشیده است. جهانی بود که من هیچگاه ندیده بودم و توضیحات فیلمنامه در جزئیات برایم تازگی داشت. یکی از سختترین قسمتهای تولید این سریال هم بازمیگردد به مدل موی بازیگران مرد. زمانی که مدل مو را به آنها توضیح و نشان دادیم، هیچ کدام در ابتدا قبول نکردند. درنهایت یک هفته طول کشید تا بازیگران این مدل مو را پذیرفتند.
کیلیان مورفی (بازیگر تامی شلبی): من همیشه آثار ادبی را دنبال میکنم. کارهای استیون نایت را هم دنبال میکنم و از طرفدارهای او هستم. کاراکتر تامی شلبی برای یک شخصیت کامل و بینقص و بسیار مرموز هم بود. سالهای زیادی بود که برای تلویزیون بازی نمیکردم، ولی هماکنون که دوره طلایی این صنعت است، من نیز مجاب شدم شخصیت این نقش را ایفا کنم چراکه تامی شلبی دارای تعلیق است و برای کشف واقعی او باید 6 قسمت را طی کنید.
پاول اندرسون (بازیگر آرتور شلبی): درمورد نقش آرتور باید بگویم که او در نگاه اول سرپرست خانواده معرفی میشود و مسئول اتفاقاتی است که در طول داستان رخ میدهد. اما درواقع آرتور، فردی است که تنها دغدغهاش این است که به نام خانواده او که شلبی باشد در شهر و کافه و قمارخانهها احترام بگذارند. نمیتوان گفت او نیز مانند تامی شلبی فرد جاهطلبی است. آرتور با دنیای پیکی بلایندرز آنگونه رفتار میکند که مردم از آنها انتظار دارند.
نویسنده: کیان زندی
لینک خبر در روزنامه فرهیختگان