مقاله یک عکاس یک حس
به نام خالق سرگرمی و هنر
"عکاسی مقوله ای است که دیگر هر فردی در آن دست برده است و یا بهتر است بگویم به آن دست برد زده است."
- در این مطلب که ممکن است ادامه دار هم باشد قصد دارم دیدگاهی به عکاسان دغدغه مند ارائه دهم.
+ عکس پدیده است که از زمان حال می آید - در مورد گذشته است - و در آینده روایت و سیر میکند.
+ عکاس در ابتدا می بایست ژانر خودش را بیابد.
یعنی آن که میتواند در هر زمینه ای مشغول شود تا در نهایت با ناخودآگاه عکاس خود هماهنگ شده و بتواند در آن ژانر خودش را ادامه دهد.
+ عکاس موجودی است که هیچگاه فرصت برای آن چیزی که در نظر دارد را در اختیار ندارد.
یعنی آن که شما به هیچ وجه زمانی ندارید تا سوژه را برانداز کنید یا در مکان مناسبی قرار بگیرید.
سوژه امری است متحرک که نسبت به عکاس به شدت بی رحم است.
+عکاس باید دوربین را بشناسد و آن را به عنوان بهترین دوست و همراه خود برگزیند.
باید دوربین عکاسی تبدیل به یکی از اعضای روحی شود تا آن که بتواند در کمترین زمان با او بهترین لحظات را ثبت کند.
+عکاسی امروزه دیگر امری ثبت کننده و گذرا نیست. چرا که می بایست حسی را در آن جای داد تا مخاطب را در انبوهی از عکس های ضد حسی بازدارد.
+ عکس تک فریمی است که میتواند در حد یک فیلم سینمایی با ذهن محاطب کار کند.
یعنی آن که نه به دنبال شعار و نه به دنبال تکرار واقعیت. بلکه به دنبال ثبت حس خود عکاس باشد.
حس عکاس در عکس شناور است.
به طوری که عکاس در ابتدا عکس را برای خود گرفته و سپس با برقراری ارتباط با دنیای عکس آن را در اختیار مخاطب میگذارد.
+ دنیای عکس از واقعیت می آید ولی صرفا واقعیت را بیان نمی کند.
یعنی آن که از دیدگاه مخاطب، هستی آن لحظه گذشته است و دیگر به نیستی تبدیل شده. در عین حال که عکس موجودی زنده است و به نیستی نمی رسد. چرا که از پس نیستی ذهن مخاطب است که باری دیگر به هستی دست یافته و می تواند روایت گر و حس برانگیز باشد.
🖊 - یادداشتی از: کیان زندی
📸 - عکس : کیان زندی